قدیانی در توضیح این ماجرا نوشته است: «در سال ۱۳۹۴ به عنوان روزنامهنگار حوزه محیط زیست برای اثرگذاری رسانهای و یادآوری حمایت از محیط زیست، پروژهای را آغاز کردم که از تمامی درختان بریده و خشک شده خیابان ولیعصر (عج)
عکاسی کنم. به همین منظور مسیر طولانیترین خیابان خاورمیانه را که درختانش در حال نابودی است، داخل جوی آب پیاده طی کردم و طی چند ماه از میدان راه آهن تا تجریش و از تجریش تا میدان راه آهن از تمامی درختان نابوده شده آن
عکاسی مستند کردم.
در این پروژه
عکاسی ۴۱۰۰ قطعه عکس مستند تهیه شد که بازتاب رسانهای داشت. به پیشنهاد دوستان رسانهای و فعالان زیستبوم، نمایشگاهی با عنوان «سوگواره درختان خیابان ولی عصر» در گالری ژینوس برگزار شد؛ نمایشگاهی با بیش از ۶۰ تابلو بزرگ از تصاویر منتخبی که نشان می داد چه بلایی بر سر درختان خیابان ولی عصر با عمر ۹۰ ساله آمده است.
در مدت برگزاری نمایشگاه فعالان محیط زیست، رسانهها و اعضایی از شورای شهر به بازدید آمدند و بازدیدکنندگان پارچه نوشتهای را امضاء کردند که از شورای شهر درخواست میکرد از درختان باقیمانده حفاظت کنند. مسؤولان وقت قول پیگیری دادند و اعلام کردند که از این پروژه حمایت مادی و معنوی خواهند داشت و مجموعه این عکسها به صورت کتاب منتشر و تابلوهای موجود در مرکزی نگهداری خواهند شد».
این روزنامهنگار از مکاتبههایی با استادان ارتباطات و جامعهشناسی برای گزینش عکسها سخن میگوید و در ادامه نوشته خود آورده است: «تعدادی عکس از این مجموعه انتخاب شد اما تاکنون با وجود پیگیریهای مختلف، این کتاب منتشر نشده است.
در پایان این نمایشگاه پرسشی جدید طرح شد: از ۶۰ هزار درخت کاشته شده در این خیابان چند درخت بهجا مانده است؟ به همین دلیل بار دیگر پروژه جدیدی آغاز کردم؛ سرشماری درختان خیابان ولی عصر بر اساس نسل آنها و ثبت پلاک مقابل هر درخت. مسیر میدان راه آهن تا تجریش و بازگشت این مسیر آمار دقیقی از درختان موجود به دست آمد؛ آماری با ذکر سن حدودی درخت و شماره پلاک شهرداری مقابل هر درخت. آمار منتشر شد.
قدیانی عقیده دارد که شهرداری تهران و سازمان میراث فرهنگی بایستی پرونده ثبت خیابان ولی عصر در فهرست میراث جهانی را پیگیری کنند؛ چرا که گویا این روند مدتهاست به بوته فراموشی سپرده شده و یا اخبار آن منتشر نمیشود.
او نوشته است: «پس از گذشت سه سال شوربختانه تمامی قول ها برای حمایت از این نمایشگاه (کمک برای پوشش هزینههای صورت گرفته و خرید تابلوها و انتشار کتاب) فراموش شد. به دلیل بیتوجهی و حمایت نکردن از این پروژه و عریان ساختن وعدههای ناراست و نیز نداشتن محل نگهداری از این تابلوها، تصمیم دارم که در تاریخ نهم آذر ماه در مراسمی تمامی تابلوهای این پروژه
عکاسی مستند را به آتش بکشم.»