در نشست خبری فیلم عنوان شد؛

موشكی كه شریف تر از سیاستمداران است

موشكی كه شریف تر از سیاستمداران است آتلیه دات کام: عوامل فیلم سینمایی روزی روزگاری آبادان درباره شرایط دشوار تولید این فیلم در سایه ویروس کرونا توضیحاتی ارائه کردند.



به گزارش آتلیه دات کام به نقل از مهر، نشست خبری فیلم سینمایی «روزی روزگاری آبادان» به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ ۱۶ بهمن ماه در برج میلاد محل برگزاری سی و نهمین جشنواره فیلم فجر اجرا شد.
علی اوجی تهیه کننده این اثر در ابتدای این جلسه با اشاره به درگذشت علی انصاریان اظهار داشت: چند روزی است که گریه امان ما را بریده است. با علی انصاریان رفاقتی داشتم و از شما می خواهم به احترامش یک دقیقه سکوت کنید.
وی در ادامه اضافه کرد: شایعه ای هم شده بود که من کرونا دارم و اینجا آمده ام. ما مشغول فیلمبرداری فیلم آقای کیمیایی هستیم و به شدت مراقبت می نماییم تا عوامل ما گرفتار بیماری نشوند و مرتب از دوستان تست می گیریم. این شایعه درست نیست و من کرونا ندارم. این چهار ماسکی هم که زدم از ترس است. خواهش می کنم برای واکسن کرونا مدیریت کنند تا عزیزانمان را از دست ندهیم، بزرگان کشور تدبیری کنند تا دیگر داغ نبینیم.
وی در ادامه اظهار داشت: این فیلم نوشت یک سال پیش به من پیشنهاد شد، یک اختلافی بین من و حمیدرضا آذرنگ، پیش آمد چون بازیگری پیش نیامد و او خواست خودش در فیلم بازی کند. من مخالفت کردم و با هم قهر کردیم و همکاری ما هم منتفی شد. گفتم راضی نیستم نخستین کارت را خودت بازی کنی. حمید قهر کرد و ماجرا به سمت دیگری رفت تا اینکه باردیگر از سمت عبداله اسکندری و حمید به پروژه دعوت شدم. البته محسن تنابنده هم از فیلم نوشت خوشش آمده بود و تصمیم گرفتیم فیلم را بسازیم.
روزی روزگاری آبادان را در تهران ساختیم
اوجی افزود: «روزی روزگاری آبادان» را به سبب کرونا و مسایل بهداشتی، در تهران ساختیم. سهیل دانش اشراقی بعنوان طراح صحنه هم خیلی با ما همراه بود. یک اتفاق دیگر این بود که محسن تنابنده از پروژه آقای فرهادی آمده بود و تستش مثبت شده بود، همان موقع از هفتاد نفر از عوامل پروژه تست گرفتیم و شکر خدا همه منفی بود. محسن استراحت کرد تا اینکه حالش خوب شد. این تنها چالش پروژه ما با کرونا بود.
آذرنگ درباره اینکه حرف اصلی فیلمش چه بوده است؟ بیان کرد: اگر فیلم خودش جوابی به این پرسش نداده باشد که چه می خواست بگوید، من هرچه بگویم توجیه است، غلط می دانم که من بخواهم توضیح بدهم.
وی درباره داستان فیلم اظهار داشت: روز اول شروع جنگ آمریکا و عراق موشکی به اشتباه به یکی از انبارهای آبادان خورده بود این روزها حرف از خطاهای انسانی است و ما آدم های زیادی را از دست می دهیم. من در آن مقطع در مواجهه با آن خبر فقط خیال پردازی کردم که اگر با این مجموعه تصاویر رو به رو می شدیم چه می کردیم.
این کارگردان درباره اینکه چرا نمایشنامه ۱۵ سال پیش خودرا تبدیل به فیلم سینمایی کرده است افزود: در سالن های مهجور تئاتر در ایران تنها سی روز یک تئاتر روی صحنه می ماند و حداکثر چهار هزار نفر می توانند حرف تو را بشنوند. بچه های تئاتر دوست دارند حرفشان را با تعداد بیشتری به اشتراک گذارند. از جانب دیگر قصه جنگ قصه کهنه ای نیست. روز به روز چهره نکبت بار آنرا می بینیم احساس می کردم میرایی ندارد و باتوجه به زیاده خواهی های انسان که مدام به جنگ منتج می شود ترجیح دادم بسازم.
فاطمه معتمدآریا هم در ادامه بیان کرد: دو الگوی زندگی و پهلوانی را از دست دادیم. امروز فکر می کردم اگر من نبودم شاید مردم درد کمتری می کشیدند تا اینکه علی انصاریان رفت.
وی درباره حضور در این پروژه هم اظهار داشت: سابقه تئاتری که من و آذرنگ داشتیم موجب شد این فیلم مهمتر و جذاب تر باشد در طول یک سال و نیم که منتظر این کار بودم فراز و نشیب های زیادی دیدم که موجب می شد کار به عقب بیفتد. روز اول به او گفتم خوشحال می شوم در این اثر با هم همکاری نماییم و هنوز همان حس را دارم. نگاه این فیلم خانوادگی و کلی است و صحبت از جایزه شوخی است و نگاهی به آن ندارم.
آذرنگ هم درباره همکاری با معتمدآریا عنوان کرد: همراهی یک ساله و نیم سیمین معتمدآریا برای من باارزش بود. هرچند فراز و نشیب های زیادی داشتیم گاهی گفته می شود بازیگری سخت که جواب های محکمی به آن وجود دارد. مثلاً اگر یک آدم حتی عزیزترین خودرا از دست بدهد، موظف است بیاید و کارش را انجام بدهد با یک کوه درد بیاید اما خودش را در یک فضای شوخ به نمایش بگذارد. معتمدآریا یکی از زیباترین لحظه های زندگی خودرا به خاطر این فیلم ندیده گرفت؛ او روز تولد نوه اش نبود. شکوه و عظمت رفتاری او سر من را پایین نگه می دارد و من از او تشکر می کنم.
آذرنگ: هنوز در حال ریکاوری هستم
آذرنگ در ادامه اظهار داشت: من تا پیش از این کارگردانی تئاتر زیاد انجام داده بودم و مشکلات کارگردانی را می دانستم در مدیوم دیگری می دانستم کارگردانی کار سختی است اما هیچ گاه نمی دانستم اینقدر رنج، سختی و سخت کوشی را توأمان با هم می خواهد، یک مدیریت کلان می خواست. در مقام کارگردان یک مجموعه تخصص دورت هست که باید به لحاظ روحی و کاری با آنها کنار بیاید با علم به اینکه می دانستم کار سختی است. الان بیشتر می دانم سخت تر است که بدنم می لرزد به کار بعدی فکر کنم هنوز ریکاوری می شوم امیدوارم لیاقت این را داشته باشم که ادامه مسیر بدهم.
وی اظهار داشت: پیشنهاد اجرائی هر اثری در خودش مستتر است فیلمنامه این اثر بیشتر از این نیاز نداشت و خود قصه ایجاب می کرد این اتفاقات بیفتد.
سپیده عبدالوهاب تدوین گر این فیلم اظهار نمود: تدوینگری این فیلم و کار با آذرنگ برای من یک شانس بود یکی از بهترین تجربه های کاری من بود. با یک کارگردانی که اینقدر پذیرنده و با دانش بود، همکاری خوبی داشتیم.
حسام ناصری آهنگساز عنوان کرد: من تمام تلاشم را که کردم آنچه در توانم بود انجام بدهم تا بهترین اتفاق بیفتد آذرنگ با تواضع من را خیلی جاها راهنمایی می کرد. من موسیقی تئاتر زیاد کار کردن بودم تله فیلم و فیلم کوتاه هم داشتم اما این فیلم دو نیمه دارد و با صحبت هایی که با آذرنگ داشتیم اتفاق خاصی را در نیمه اول نداشتیم اما چون در نیمه دوم فضا می شکند کوشیدیم کار را به نتیجه برسانیم.
سهیل دانش اشراقی طراح صحنه این اثر اظهار داشت: ما حدود یک سال و نیم درگیر این پروژه بودیم و بالاخره کار انجام شد. از اول قرار بود بخش داخل خانه دکور باشد کرونا موجب شد بخش های خارجی را نتوانیم در آبادان فیلمبرداری نماییم و تمام بخش های داخلی و خارجی را در تهران دکور زدیم و متاسفانه نتوانستیم یک پلان را در آبادان بگیریم خانه با طور واقعی تولید شده است. جای مسعود سلامی خالی است چون فیلمبرداری چیره دستانه و استادانه او بی نظیر بود. من در این فیلم جای موشک هم صحبت کردم.
اوجی اظهار داشت: هرچند این نخستین فیلم آذرنگ بود اما کارگردانی حرفه ای و دغدغه مند بود و به قدری مسلط بود که ما هیچ مشکلی در طول فیلمبرداری نداشتیم.
الهام شفیعی بازیگر این اثر اظهار داشت: این کار جز لذت برای من نبود کنار کسانی بودم که الگوی من بودند و آرزوی کار با آنها را داشتم من سال ها تئاتر کار می کردم و این نخستین تجربه سینمایی من بود.
هیراد آذرنگ بیان کرد: بهترین تجربه من پسر حمید آذرنگ بودن است. از پدرم که به من اعتماد کرد تشکر می کنم روزهای سختی بود. من از ۱۵ سالگی در خوزستان تئاتر کار می کردم در هنرستان سینما خواندم و در نمایش «خنکای ختم خاطره» کار کردم.
در طول کارگردانی فیلم بدترین پدر دنیا بودم
آذرنگ اظهار داشت: من در طول فیلم بدترین و خشن ترین پدر دنیا برای او بودم حتی عوامل به من می گفتند با پسرت این طور رفتار نکن ولی حالا جلوی همه از او عذرخواهی می کنم ما حرفه بی رحمی داریم فقط می خواستم این مساله را به او یادآوری کنم.
وی درباره پیش بینی اش از آینده دنیا هم بیان کرد: من می خواهم بگویم دنیا بی رحمانه به سمتی می رود که پدیده های شوم انسانیت را بیشتر از انسان ها به یادمان می آورند مثلاً کرونا خیلی چیزها به یادمان آورد، انگار ما انسان ها موجودات فراموش کار و خودخواهی هستیم.
معتمدآریا هم اظهار داشت: این روزها طبیعت عنادی با انسان ها دارد بجای فکر کردن به آینده باید به این لحظه فکر نماییم که هم را دوست داشته باشیم و به هم مهربانی نماییم.
آذرنگ اظهار نمود: موشک «روزی روزگاری آبادان» خیلی شریف تر از سیاستمداران امروز است که برای انسان ها دل نمی سوزانند و دلشان به رحم نمی آید، اگر در این فیلم سیاست مداری جای موشک بود حتما سر این خانواده کلاه می گذاشت و چند بلای دیگر هم سرشان می آورد اما موشک قصه ما این طور نبود.


منبع:

1399/11/16
23:32:08
0.0 / ۵
1175
تگهای خبر: اسكن , باتری , جشن , جشنواره
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
جمع 2 و 2 ؟
آمار بازدید سایت
بازدید امروز: 1,026
بازدید دیروز: 6,081
هفته اخیر: 35,126